هر تریدری که تابهحال جفتارزهای فارکس را معامله کرده باشد، روی سهام یا ارز دیجیتال سرمایهگذاری کرده باشد، یا با طلا یا نفت، تراکنشهای CFDانجام داده باشد، نام سیستم فدرال رزرو (FRS) آمریکا را شنیده است. حتی اگر او طرفدار روش فاندامنتال یا بنیادی نباشد و فقط از تحلیل تکنیکال استفاده کند، باز هم کارایی محاسبات و نمودارهای گرافیکی او به تصمیماتی که FRS میگیرد بستگی خواهد داشت زیرا همین تصمیمات هستند که روندهای جهانی و کوتاهمدت بازارهای مالی را ایجاد میکنند یا تغییر میدهند. پس آگاهی از ساختار پشت سیستم فدرال رزرو آمریکا بسیار مفید است.
زادۀ هراس بانکدارها
ریشههای سیستم فدرال رزرو (FRS) به پایان قرن نوزدهم یعنی سال ۱۸۸۶ برمیگردد که عدهای از میلیونرهای آن زمان، جزیره «جکیل» که در ایالت «جورجیا» واقع شده را خریدند و آن را به یک باشگاه خصوصی تبدیل کردند. خانوادههایی که یکششم ثروت جهان را در اختیار داشتند مثلا خانوادههای «استور»، «واندربیت»، «مورگان»، «پولیتزر» و سایر خانوادهها تعطیلاتشان را در این جزیره سپری میکردند.
عضویت در این باشگاه و دسترسی به این جزیره فقط محدود به عده اندکی بود. مثلا «وینستون چرچیل» نخستوزیر آینده انگلستان نتوانسته بود عضویت این باشگاه را به دست بیاورد. حتی «ویلیام مککینلی» که بعدا رئیسجمهور آمریکا شد هم نتوانست در این اجتماع بسته و بهشدت نخبهگرا پذیرفته شود.
در این دوران بحثهایی در آمریکا درباره ایجاد یک سیستم متمرکز برای مدیریت فعالیتهای مالی جریان داشت. چهار بحران مالی که کشور را بین سالهای ۱۸۷۳ و ۱۹۰۷ به لرزه انداخته بودند، اهمیت یک اقدام فوری را به دستاندرکاران گوشزد کرده بودند. ایده ایجاد یک بانک مرکزی در ابتدا با مخالفت شدیدی مواجه شد. البته «هراس ۱۹۰۷» که به «هراس بانکدارها» هم مشهور است، همه چیز را تغییر داد. تلاش برای تصاحب سهم یکی از بزرگترین شرکتهای بانکداری باعث بحرانی شد که سراسر آمریکا را فراگرفت. این بحران نهتنها باعث ریزش پنجاهدرصدی «بورس سهام نیویورک» شد بلکه ورشکستگی گسترده بانکها و کسبوکارها را به همراه داشت و باعث افزایش بیکاری شد. همانطور که قبلا گفتیم، آمریکا در آن زمان بانک مرکزی نداشت که بتواند گردش پول را تنظیم کند و از هراس ایجادشده جلوگیری کند. بنابراین دولت به بانکدارهای خصوصی بهویژه آقای «جی پی مورگان» که یکی از ساکنان «جزیره جکیل» بود (که نام «بانک جی پی مورگان» هنوز به گوشش نخورده بود) روی آورد. «جی پی مورگان» ائتلافی از مؤسسات مالی بزرگ را تشکیل داد و منابع مالی لازم برای تثبیت وضعیت را فراهم کرد. جالب است که «مورگان» سازماندهنده این بحران هم محسوب میشود: او بود که آتش را شعلهور کرد و خود او بود که آن را خاموش کرد.
رویدادهای آن زمان نشان دادند که سیستم بانکداری آمریکایی به اصلاحات و ایجاد یک بدنه مرکزی نیاز دارد که بتواند اقدامات بانکهای تجاری را هماهنگ کند و نقدینگی و امنیت سپردهها را تضمین کند. کنگره آمریکا یک «کمیسیون پولی ملی» تشکیل داد که وظیفه آن بررسی بیثباتی سیستم بانکداری آمریکا بود. در سال ۱۹۱۳ قانونی تصویب شد که سیستم فدرال رزرو (FRS) را ایجاد کرد – یک سازمان فدرال مستقل تا کارکردهای بانک مرکزی را انجام دهد.
۱۹۱۳ تا ۱۹۵۱: مراحل تشکیل
سیستم فدرال رزرو (FRS) از ۱۲ بانک فدرال رزرو منطقهای (FRB ها) تشکیل میشود که هر کدام یک رئیس دارند و شورای حکام سیستم فدرال رزرو (هیئتمدیره FRS) توسط رئیسجمهور آمریکا منصوب میشود و باید توسط سنا تأیید شود. هیئتمدیره FRS مسئول هدایت و نظارت کلی بر فعالیتهای FRBها است. مسئولیتهای آن شامل تعیین نرخ بهرهای که FRBها طبق آن به بانکهای تجاری وام میدهند نیز میشود. FRBها نیز به نوبه خود کارکردهایی مثل نگهداری ذخایر برای بانکهای تجاری، انتشار اسناد بانکی، انجام عملیاتهای بازار باز توسط اوراق بهادار دولتی و اوراق سایر سازمانها و همچنین تنظیم و نظارت بر فعالیتهای بانک تجاری در منطقه خودش را انجام میدهند.
در سال ۱۹۳۳ در حین «رکود بزرگ»، قانون بانکداری تصویب شد و «سیستم بیمه سپرده فدرال» را ایجاد کرد که مانع از این میشد که بانکهای تجاری در فعالیتهای سرمایهگذاری شرکت کنند و قدرت FRS را گسترش میداد. در سال ۱۹۳۵ قانون دیگری تصویب شد که «کمیته بازار باز فدرال» (FOMC) را ایجاد میکرد این کمیته را به سازمان اصلی تبدیل کرد که سیاست پولی را تعیین میکرد. این کمیته، قدرت انجام عملیاتهای بازار باز با اوراق بهادار، تأثیرگذاری بر عرضه پول و نرخ بهره در اقتصاد را داشت. بنابراین این کمیته به ابزاری کلیدی برای فدرال رزرو برای تنظیم گردش پول و وامدهی تبدیل شد.
امروزه این کمیته از ۱۲ شرکتکننده دارای حق رأی از جمله هفت عضو شورای حکام سیستم فدرال رزرو و رؤسای پنج FRB تشکیل میشود. رئیس بانک نیویورک فدرال رزرو، عضو دائمی FOMC است درحالیکه سایر رؤسای چهار FRB بهصورت سالانه تغییر میکنند.
در سال ۱۹۵۱، توافقی بین فدرال رزرو و «وزارت خزانهداری آمریکا» به نام «توافق خزانه-فد» به دست آمد. طبق این توافقنامه، فدرال رزرو در موضوعات سیاست پولی به استقلال کامل از دولت میرسید و دیگر از بازده ثابت اوراق دولتی حمایت نمیکرد. این شرایط به فدرال رزرو انعطاف بیشتری برای واکنش به تغییرات اقتصاد و استفاده از ابزارهای خودش برای رسیدن به اهدافش یعنی تثبیت قیمت، رشد اقتصادی، اشتغال کامل و ثبات موجودی پرداختها داد.
دستاوردها و ناکامیها
سیستم فدرال رزرو از زمان تأسیسش توسط ۱۶ فرد رهبری شده است که هر کدام تاریخچهای از موفقیتها و ناکامیها داشتهاند. بیایید درباره افرادی که در نیمقرن گذشته ریاست این نهاد را به عهده داشتهاند، صحبت کنیم:
- پاول ولکر: نمیتوانیم بگوییم اقدامات فدرال رزرو همیشه موفق بودهاند. مثلا فدرال رزرو تحت رهبری «پاول ولکر» در سال ۱۹۷۹ در اوج تورم بالا و رکود، استراتژی سیاست پولی خودش را تغییر داد و تمرکزش را به محدودکردن افزایش عرضه پول بهجای مدیریت نرخ بهره معطوف کرد. این کار باعث افزایش بسیار سریع نرخ وجوه فدرال شد و در سال ۱۹۸۱ این نرخ به ۲۰% رسید. درحالیکه این اقدام، تورم را با موفقیت مهار کرد – تورم در سال ۱۹۸۳ به ۳.۲% افت کرد – اما باعث رکود عمیق، بیکاری بالا و مشکلات مالی در بسیاری از بانکها شد.
- آلن گرینسپن: «آلن گرینسپن» در سال ۱۹۸۷ بهعنوان رئیس شورای حکام فدرال رزرو منصوب شد و به یکی از پرنفوذترین رهبران این بانک مرکزی تبدیل شد که مدتی طولانی بر آن حکمرانی کرد. او یک سیاست پولی نرم و منعطف را اجرا کرد که نقش مثبتی در رشد اقتصادی، تورم پایین و ثبات بازار مالی داشت.
«گرینسپن» در دوران تصدی خودش با چند چالش و بحران جدی ازجمله ریزش بازار سهام در سال ۱۹۸۷، ورشکستگی هجفوند «LTCM» در سال ۱۹۹۸، ترکیدن حباب داتکام در سال ۲۰۰۰ و حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر مواجه شد. بسیاری از سیاستمداران و متخصصان مالی عقیده دارند او در همه این موارد قاطعانه و فوراً وارد عمل شد، نرخ بهره را کاهش داد، نقدینگی را فراهم کرد و از سیستم مالی حمایت کرد و اعتماد به اقتصاد را احیا کرد. «گرینسپن» در سال ۲۰۰۶ بازنشسته شد و سمتش را به «بن برنانکه» داد.
- بن برنانکه: او یک اقتصاددان و متخصص تاریخ و نظریه سیاست پولی بهخصوص متخصص مطالعه «رکود بزرگ» است که در بحران مالی جهانی ۲۰۰۹-۲۰۰۷ ریاست فدرال رزرو را به عهده داشت. این بحران، شدیدترین بحران از دهه ۱۹۳۰ تا آن لحظه بود و خطر فروپاشی کل اقتصادی جهانی را ایجاد کرده بود. این بحران که با ترکیدن حباب بازار وام مسکن آغاز شده بود به همه بخشهای اقتصاد و مالی گسترش پیدا کرد.
«برنانکه» از همه ابزارهای در دسترس خودش برای جلوگیری از فروپاشی و ایفای نقش مثبت در احیای اقتصادی استفاده کرد. او برنامه تسهیل مقداری (QE) را آغاز کرد. «برنانکه» برای تحریک سرمایهگذاری و مصرف، نرخ بهره را عملا تا صفر پایین آورد و وامها و تضمینهایی را نه فقط به بانکهای تجاری بلکه به سایر مؤسسات مالی مثل بانکهای سرمایهگذاری، شرکتهای بیمه و شرکتهای خودروسازی داد.
«بن برنانکه» ضمنا با سازمانهای بینالمللی مثل «صندوق بینالمللی پول» (IMF) و «گروه بیست» (G20) همکاری کرد تا اقدامات ضدبحران را هماهنگ کنند. فدرال رزرو به لطف این اقدامات توانست از فروپاشی سیستم مالی جلوگیری کند و در احیای اقتصاد جهان سهم داشت. البته این اقدامات با انتقاداتی مثلا نجات مؤسسات مالی نامطمئن با پول مالیاتدهندگان انجام شد هم مواجه شد.
- پروفسور «جانت یلن» بعد از «برنانکه» در سال ۲۰۱۴ به ریاست فدرال رزرو رسید و اولین زنی است که در ۱۰۰ سال اخیر این سمت را به دست آورده است. او رویکرد اجرای یک سیاست پولی نرم و منعطف را تا زمانی که اقتصاد آمریکا به رشد پایدار و کاهش بیکاری دست پیدا کند، ادامه داد. یلن توجه زیادی به موضوعات ثبات مالی، تنظیمگری و نظارت بر سیستم بانکداری دارد. او طرفدار عدالت اجتماعی و فرصتهای برابر است و شدیداً به دلیل صلاحیت، تجربه و انسانیتش تحسین شده است.
- «جروم پاول» که توسط دونالد ترامپ منصوب شد، در سال ۲۰۱۸ جانشین «جانت یلن» شد. «پاول» در سال ۲۰۲۰ با بحران بیسابقهای روبرو شد که به دلیل همهگیری کرونا ایجاد شده بود و باعث کاهش شدید فعالیتهای اقتصادی، افزایش بیکاری و نزول بازارهای مالی شده بود. «پاول» سریع و قاطعانه پاسخ داد و به برنامه تسهیل مقداری (QE) برگشت و نرخ بهره را تا صفر کاهش داد و یک سلسله برنامههای ویژه اعتبار را برای حمایت از کسبوکارها، دولتهای ایالتی و محلی و بازارهای مالی آغاز کرد.
«پاول» در سال ۲۰۲۱ شاهد احیای اقتصاد آمریکا به دلیل پیشرفت در واکسیناسیون، لغو محدودیتها و محرک مالی گسترده بود. البته او بعد از آن با چالشهایی مثل افزایش تورم، بیثباتی بازار کار و ریسکهای ژئوپلیتیک مواجه شد که سیاست پولی فدرال رزرو را به سمت انقباض (QT) هدایت کردند.
رسواییها و شگفتیها
برخی رهبران فدرال رزرو به جز موفقیتها و ناکامیها به دلیل اتفاقات جالب و گاهی اوقات رسواییهایشان مشهور هستند.
- ویلیام مکچسنی مارتین (۱۹۷۰-۱۹۵۱) فقط به دلیل ریاست طولانیمدت فدرال رزرو به مدت تقریباً ۲۰ سال مشهور نیست بلکه بهعنوان شخصی که اغلب شوخیهای طعنهآمیز و حرفهای نیشداری در کنفرانسهای خبری بیان میکرد، شهرت دارد. او زمانی سازمان تحتامر خودش را اینطور توصیف کرده بود: «کار فدرال رزرو این است که درست وقتی مهمانی در حال گرمشدن است، سبد خوراکی را برمیدارد».
- آرتور برنز (۱۹۷۸-۱۹۷۰) با مشکلاتی در زمینه مدیریت و تورم بیکاری در حین بحران نفت مواجه شد. او در رسوایی «واترگیت» مشارکت داشت و مشخص شد که نرخ بهره را به درخواست رئیسجمهور نیکسون، دوست صمیمیاش کمتر از مقدار واقعی اعلام کرده است و به او کمک کرده تا دوباره انتخاب شود.
- پاول ولکر (۱۹۸۷-۱۹۷۹) به دلیل عشقش به سیگار شهرت دارد و سیگاری به بزرگی ۲.۰۱ متر داشت و عادت داشت که کتشلوار و کراوات یکسانی بپوشد تا در زمانی که صرف انتخاب لباس میشد، صرفهجویی کند. اقدامات سختی که او برای مبارزه با تورم انجام داد و نرخ بهره را به رکورد بیسابقه ۲۰% رساند، نارضایتیهای گستردهای ایجاد کرد. حتی کشاورزان خشمگین در واکنش به اقداماتش به خودرویی که «ولکر» در آن بود حمله کردند و خواهان کاهش هزینه سرسامآور دریافت اعتبار شدند
- آلن گرینسپن (۲۰۰۶-۱۹۸۷) به دلی سبک سخنرانی پیچیده و نامنظمش مشهور بود و به همین دلیل لقب «گرین اسپیک» به او داده شده بود. او بارها از عبارتهای مبهم و دوپهلو استفاده میکرد تا از پیشبینی صریح یا دادن سیگنال درباره سیاستهای آینده فدرال رزرو خودداری کند. یکی از مشهورترین نقلقولهای او این است «اگر میفهمیدید چه گفتم احتمالاً گیج میشدید».
- بن برنانکه (۲۰۱۴-۲۰۰۶) بعد از این که افراد ناشناسی دستهچک رئیس بانک مرکزی آمریکا را دزدیدند و حدود ۹۰۰۰ دلار از حسابش خارج کردند با طعنههای نیشداری مواجه شد.
- جروم پاول (رئیس فدرال رزرو از سال ۲۰۱۸ تابهحال) قربانی چند داستان خبری جعلی و طرح کلاهبرداری شده است که کلاهبرداران از نام و عکس او برای فریب مردم و دزدیدن پولشان استفاده کردهاند.
بازگشت بازگشت